رهانه

هر کلمه ی تامل انگیزی یک رهانه است

۱۳۸۷ دی ۱۹, پنجشنبه

گندیدن نمک

حتما با خبر شدید که مدتی پیش عده یی در قندهار بر روی دختران مکتب تیزاب پاشیدند. تصویرهای دلخراش قربانیان آن جنایت ، آدم را اندوهناک و خشمگین می کردند. یکی از کسانی که در برابر این جنایت واکنش نشان دادند رئیس جمهور کرزی بود. او ضمن این که دستور داد عاملان جنایت را دستگیر کنند ، از همان پشت میز سخنرانی خود حکم اعدام آنان را نیز صادر کرد. حکم اعدام؟

رئیس جمهور می خواست شدت خشم خود را نشان بدهد. احتمالا این گونه ابراز خشم ها در افغانستان کار هم می دهد ، یعنی می تواند با احساسات خشم آلود بسیاری هم آهنگ بیفتد و سبب تحسین رئیس جمهور شود. اما قانون چیز دیگری می گوید. طبق قانون کسی را بنا بر شواهد متهم می کنند و این اتهام را در محکمه به نحوی منصفانه سبک و سنگین می کنند و آن گاه حکم صادر می شود ( که البته می تواند همان حکم مطلوب آقای کرزی یعنی اعدام باشد).

همین آقای کرزی همواره از بی قانونی و فساد گلایه دارد. درست است که تیزاب انداختن بر روی کودکان جنایت وحشتناکی است و دل آدم را به درد می آورد. اما رئیس جمهور بیشتر باید از روی درک ( درک همه ی جوانب یک مساله) سخن بگوید و نه فقط از سر درد. حکم اعدام صادر کردن از پشت میز خطابه (حتا برای جنایت کارترین آدم ها) مصداق قانون شکنی است.

قانون در واقع عقلانیت و انصاف را جانشین احساسات افراد کردن است ، حتا اگر احساسات افراد از خوب ترین منابع برخاسته باشند. به همین دلیل ، بسیاری از افراد گردن نهادن به قانون را بسیار حوصله سوز و نفس گیر می یابند. استدلال شان هم این است : ما که کاملا با دلی پاک و احساسی بی غل و غش به فلان نتیجه رسیده ایم ، چرا ما را درک نمی کنید؟ این افراد گمان می کنند که قانون باید تنها نیت های بد را مهار کند. اما قانون در همه حال چشمی بر شواهد و اسناد دارد و از احساسات نیک افراد پیروی نمی کند و نباید بکند. هیچ قانون خوبی نمی تواند صد در صد عدالت را برقرار کند و حق را به حق دار برساند. تن دادن به قانون یعنی تن دادن به این واقعیت که قانونی خوب امکان بهتر و آزموده شده تری برای احقاق حق و عدالت فراهم می کند ، اما خالیگاه هم دارد.یک عیب بزرگ قانون این است که بنا بر ضرورت کند عمل می کند و در بسیاری موارد به پای احساسات افراد نمی رسد. همین عیب حسن قانون هم هست. زیرا فقط پس از فرو نشستن غبارها است ( و فرو نشستن غبارها وقت می گیرد) که امکان دیدن تصویر عینی تر و بهتری از یک رویداد فراهم می شود.

حال ، اگر رئیس جمهور یک مملکت که مسئولیت حفاظت از قانون اساسی را دارد پیش می تازد و قانون کند را پشت سر می گذارد ، دیگر گریبان کدام قانون شکن دیگر را می توان گرفت؟ داستان همان بیت ِ مکرر و ملال آور و خسته کن است که :

هر چه بگندد نمک اش می زنند

وای به روزی که بگندد نمک


4 نظر:

Anonymous ناشناس گفت...

سلام

۲۰ دی ۱۳۸۷ ساعت ۳:۱۰  
Anonymous ناشناس گفت...

سلام بر شما! چیز هایی درین مورد نوشته ام و منتظر نقد و نظر شمایم. ممنون

۲۱ دی ۱۳۸۷ ساعت ۵:۳۱  
Anonymous ناشناس گفت...

سلام هاتف عزیز،
مانند همیشه ژرف و اندیشمندانه است. اگر جای شما بودم، واژه "فرومایه" سطر نخست را نمینوشتم. همان تیزاب پاش بسنده است!

با صمیمیت،
س

۲۱ دی ۱۳۸۷ ساعت ۱۴:۰۰  
Anonymous ناشناس گفت...

ناشناس عزیز ،
شما از کجا می دانستید که من نیز در هنگام نوشتن چند دفعه آن کلمه را حذف کردم و نوشتم و آخر ماند. خوش حال ام که این قدر با پروسه ی نوشتن من نزدیک اید. تشکر.

۲۱ دی ۱۳۸۷ ساعت ۱۴:۲۶  

ارسال یک نظر

اشتراک در نظرات پیام [Atom]

<< صفحهٔ اصلی